پرسشنامه افسردگی بک

تحلیل اعداد پارامترها

اعداد بدست آمده در نمره تراز شما، نشان دهنده میزان امتیاز شما در هر یک از پارامترها می‌باشد.

حداقل امتیاز 0 و حداکثر امتیاز 3 می‌باشد.

اگر عدد بدست آمده در هر یک از پارامترهای شما 0 باشد یعنی درجه افسردگی شما هیچ یا کمترین حد است.

اگر عدد بدست آمده در هر یک از پارامترهای شما 1 باشد یعنی درجه افسردگی شما خفیف است.

اگر عدد بدست آمده در هر یک از پارامترهای شما 2 باشد یعنی درجه افسردگی شما متوسط است.

اگر عدد بدست آمده در هر یک از پارامترهای شما 3 باشد یعنی درجه افسردگی شما شدید است.

توضیحات پارامترها

غمگینی

شما تقریباً تمام اوقات روزتان را با احساس ناراحتی و بی لذتی می گذرانید و طبیعتاً این امر به شدت برای شما دردناک و رنج آور است، حس می کنید لذتی از زندگی نمی برید و دنیا برای شما پوچ و بی معنا شده است. باید توجه داشته باشید که این میزان از ناراحتی زمینه ابتلای شما به بیماری ها به ویژه بیماری های گوارشی را ایجاد کند، بنابراین لازم است وضعیت سلامتی خود را در این زمینه چک کنید.

نارضایتی

شما دچار بی انگیزگی و نارضایتی عمیقی هستید و همین امر باعث شده تمرکز کافی روی کارهایی که انجام می دهید نداشته باشید. همیشه احساس خستگی و کسالت می کنید، احتمالاً تند مزاج تر از قبل شده اید و تمایل دارید که مرتب غر بزنید. به نظر می رسد که شما برای اتفاقات مثبت زندگی چندان شور و اشتیاقی ندارید و یا اینکه احساس می کنید زندگی تان اینقدر پر از اتفاقات تلخ و منفی است که نمی توانید خوشحال و راضی و با انگیزه باشید. احتمالاً شما بیش از هر چیز از خودتان ناراضی هستید زیرا به آنچه که از خودتان انتظار داشته اید نرسیده اید و همین مسئله شما را کلافه و بی حوصله کرده است.

بدبینی

شما نسبت به آینده امیدوار بوده و تصور می کنید هر کاری را که شروع کنید در آن موفق خواهید شد. شما به توانمندی های خودتان باور دارید و احساس می کنید کفایت لازم برای انجام بسیاری از کارها را دارید. احتمالاً باور دارید که قرار است در آینده شرایط خوبی داشته باشید و اتفاقات به گونه ای رقم خواهند خورد که در آینده کامروا و موفق باشید. این تصور اغلب سبب می شود که هدف گذاری مشخصی برای آینده ی خود داشته باشید و برای خواسته هایتان تلاش کنید. شما همچنین باور دارید که این خود شما هستید که با برعهده گرفتن مسئولیت زندگی تان و بهبود عملکرد خود در زمان حال، آینده ی خود را خلق خواهید کرد.

احساس شکست

به نظر می رسد که شما تصویر مثبتی از خودتان دارید، اگرچه در بعضی از زمینه های زندگی به موفقیتی که انتظار داشته اید نرسیده اید با این حال سعی می کنید بر جنبه های مثبت خود متمرکز شوید و خودتان را با شکست هایتان تعریف نکنید. شما اغلب اهداف و انگیزه های منطقی و قابل دسترس برای خودتان انتخاب می کنید و کمتر خودتان را بابت نرسیدن به آنها سرزنش می کنید. احتمالاً برای شروع یک فعالیت یا یک رابطه تا حدودی دچار اضطراب می شوید، اما به نظر می رسد که این احساس به قدری نیست که در روند کلی زندگی تان اختلال ایجاد کند و باعث بشود که از روبرو شدن با موقعیت های جدید اجتناب کنید، بلکه سعی می کنید آن را نادیده بگیرید تا بتوانید در مسیر زندگی رو به جلو حرکت کنید.

خود تنبیهی

شما گاهی دچار نوعی احساس اضطراب می شوید زیرا احساس می کنید که قرار است درگیر اتفاقات و شرایط نامطلوبی شوید، انتظار این اتفاق ها معمولاً در اعماق ذهنتان ناشی از این است که انتظار دارید به خاطر اعمالتان بازخواست شوید، اگرچه به غیرمنطقی بودن این جنس از افکار باور دارید با این حال به نظر می رسد که نمی توانید با آن به خوبی مقابله کنید.

خود بیزاری

به نظر می رسد عزت نفس شما پایین است، شما نه تنها به خودتان باور ندارید بلکه نسبت به خودتان پر از احساس های منفی هستید. احتمالاً شما انتظارات زیادی از خودتان دارید که احساس می کنید به هیچ کدام دست پیدا نکرده اید. همچنین از اینکه احساس می کنید از انتظارات خانواده، دوستان و جامعه پایین تر هستید از خودتان بدتان می آید. به نظر می رسد شما توانمندی ها و ارزشمندی های خود را نادیده می گیرید، گویا یک صدای درونی به صورت مداوم به شما می گوید که زیبا نیستید، آدم خوبی نیستید، دوست داشتنی نیستید و سعی و تلاش شما نتیجه خاصی ندارد. شما حتی پس از کارهایی که درست انجام می دهید نیز از خودتان راضی نمی شوید. بهتر است از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و ارزشمندی هایتان را (صرفاً از نگاه خودتان و نه دیگران) مورد توجه قرار دهید.

خود سرزنشی

به احتمال زیاد شما دچار کمال گرایی هستید، دوست دارید دست به هر کاری می زنید آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید و از آنجا که نمی توان همیشه کامل و بهترین بود، مرتب خودتان را سرزنش می کنید. وقتی مرتکب اشتباهات کوچک و بزرگ می شوید نمی توانید خودتان را ببخشید و شکستتان مدام در ذهنتان تکرار می شود، به طوری که حتی ممکن است مانع فعالیت های بعدی شما بشود.

افکار خودکشی

شما از افکار ناراحت کننده ای که دارید و از احساس درماندگی و یاس مداومی که درگیر آن هستید احساس خستگی مفرط می کنید و خودکشی را تنها راه حل برای پایان دادن به این احساس های منفی می دانید. مدام از این فرض که خودکشی راه درستی نیست فرار می کنید و احتمالاً به راه هایی برای انجام این کار فکر کرده اید. باید توجه داشته باشید که این افکار تکرار شونده درباره خودکشی نشان دهنده این است که سلامت روان شما به شدت آسیب دیده و برای بهبود آن حتماً لازم است که به متخصصین این حوزه مراجعه کنید. توجه داشته باشید که این افکار تکرار شونده درباره خودکشی نشان دهنده این است که سلامت روان شما به شدت آسیب دیده و برای بهبود آن حتماً لازم است که به متخصصین این حوزه مراجعه کنید.

گریه کردن

اگرچه همه انسانها برای تخلیه احساس های منفی به ویژه احساس غم و اندوه خود نیاز دارند که گریه کنند با این حال به نظر می رسد که شما با وجود احساس های ناخوشایندی که درگیر آن هستید، نمی توانید به وسیله گریه این احساسات را تخلیه کنید، می توان گفت دچار نوعی کرختی در این زمینه شده اید. به نظر می رسد با اینکه ذهنتان درگیر افکار منفی است ولی توانایی گریه کردن ندارید.

انزوای اجتماعی

شما اغلب احساس تنهایی می کنید. نسبت به گذشته گوشه گیرتر و بی حوصله تر شده اید. اگرچه این احساس تنهایی برایتان آزار دهنده است، با این حال از بودن و ارتباط داشتن با دیگران نیز لذت چندانی نمی برید. به نظر می رسد که اعتماد به نفس شما تا حدودی پایین آمده، در برابر دیگران احساس بی ارزشی می کنید و احتمالاً تصور می کنید که توانایی رقابت با آنها را ندارید. همین مسئله باعث محدود شدن روابط شما با دیگران شده است. یکی دیگر از دلایل این احساس تنهایی شما می تواند این باشد که احساس می کنید دیگران شما را آن گونه که انتظار دارید درک نمی کنند و یا احساس می کنید که کلام و رفتارشان باعث آزار شما می شود. با این وجود لازم است بدانید که بسیاری از این افکار چندان با واقعیت منطبق نیستند، بلکه این نگرش شماست که به واقعیت شکل می دهد و آن را بر اساس نگاه خودش تعبیر و تفسیر می کند.

بی‌تصمیمی

شما از تصمیم گرفتن هراس دارید و ترجیح می دهید که از شرایطی که شما را مجبور به انتخاب از بین چند گزینه می کند اجتناب کنید. در هنگام تصمیم گیری دچار اضطراب بسیاری می شوید و نگران این هستید که انتخاب نادرستی انجام دهید که برایتان تبعات ناخوشایندی داشته باشد. احساس می کنید توانایی لازم برای تصمیم گیری را ندارید و این مسئله باعث ایجاد حالت انفعال در شما شده است. یکی از مهمترین دلایلی که باعث به وجود آمدن این وضعیت در شما شده، این است که نسبت به عواقب تصمیماتتان تفکر فاجعه پندارانه داشته و به توانایی های خودتان اعتماد چندانی ندارید. یعنی احساس می کنید هر تصمیم، پیامدهای بلندمدت زیادی خواهد داشت و شما قادر نیستید که با این پیامدها کنار بیایید. باید توجه داشته باشید که این حالت انفعال و به تعویق انداختن تصمیم ها در آینده قطعا شما را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد. بنابراین بهتر است نگران اشتباه کردن نباشید؛ زیرا فرایند تصمیم گرفتن و پیش رفتن باعث رشد شخصی شما می شود، حتی اگر برخی از این تصمیم ها و انتخاب ها اشتباه باشد.

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

سستی و کندی

شما در اکثر مواقع احساس رخوت و ناتوانی زیادی می کنید و برای انجام کارهایتان، نیازمند انرژی بیشتری نسبت به قبل هستید. تمایل زیادی به کاهش دادن فعالیت هایتان در طی روز دارید. به نظر می رسد از لحاظ جسمی و روحی احساس سنگینی شدیدی می کنید. فعالیت هایی که قبلاً به طور معمول انجام می دادید بیش از حد تصورتان انرژی تان را گرفته و به شما فشار می آورد. حتی کارهای جزئی روزانه مانند لباس پوشیدن یا مسواک زدن را نیز احتمالاً با سرعت کمتری انجام می دهید. بهتر است با یک پزشک عمومی درباره وضعیت خود مشورت کنید؛ زیرا برخی از اختلال های جسمی نظیر کم خونی، کم کاری تیروئید، کمبود کلسیم و یا ویتامین D نیز می توانند باعث بروز چنین نشانه هایی بشوند. چنانچه از لحاظ جسمی مشکلی وجود نداشته باشد، بایستی این موارد را به عنوان نشانه هایی از افسردگی جدی بگیرید.

اشکال در تمرکز

به نظر می رسد شما تا حدودی درگیر احساسات و افکار منفی هستید و همین امر موجب کاهش انرژی ذهنی و تمرکز شما شده است. شما گاهی درگیر حسرت های گذشته و مرور خاطرات منفی هستید، گاهی نیز به آینده و ترس های آن می اندیشید. باید بدانید که مغز انسان ظرفیت محدودی برای در دسترس نگه داشتن اطلاعات دارد، به همین دلیل است که اشتغال ذهنی شما با افکار مزاحم این ظرفیت را پر کرده و باعث شده که برای کارهای روزمره تان تمرکز کمتری داشته باشید.

خستگی پذیری

شما اغلب نمی توانید فعالیت جدیدی را شروع کنید، زیرا مدام احساس خستگی دارید و بی حوصله هستید. همچنین در هنگام انجام دادن کارهایتان نیز احساس خستگی و بیحالی نسبتاً زیادی می کنید، به همین دلیل غالباً کارها را نیمه کاره رها کرده و به استراحت می پردازید. اگرچه این استراحت کردن ها باعث کاهش فشار جسمی تان می شود ولی اغلب از لحاظ روانی باعث افزایش احساس افسردگی و بی ارزشی در شما می شود.

[print-me target=”.wpProQuiz_results”/]